در سن 45 سالگی، معمار اولیسیس که در مسیر حرفهای خود احساس سردرگمی میکند و از استعدادهایش اطمینان ندارد، به دیدار یک مربی شغلی میرود که قول کشف شغل واقعی او را میدهد. پس از نوشیدن چای مشکوکی در آیین دیوانهوار مربی، اولیسیس بیهوش شده و پس از بیدار شدن متوجه میشود که وسایلش دزدیده شدهاند. به طرز مرموزی، او با نیرویی عجیب همراه میشود: توانایی دیدن شغل واقعی افراد تنها با لمس آنها. آیا اولیسیس میتواند با این هدیه جدید کنار بیاید؟
جهت ارسال دیدگاه ، ابتدا در سایت لاگین کنید ورود به سایت